نوحه
خوان: حسین فخری
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
آخر از نیتا گلی
پژمرده را پیدا کنم
مثل بلبل لحظه ای در گوش او نجوا کنم
کربلا را با سرشک چشم خود دریا کنم
من در این وادی در این صحرا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
می بری صحرا به صحرا کوه به کوه ما را چرا
بی برادر راه شامم می بری تنها چرا
شرمت اما ناید از رخساره زهرا چرا
رو به شامم می بری اما گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
اشتران ای مرکبانِ زینبِ کبرا درنگ
عرصه بر فرزند زهرا شد در اینجا تنگِ تنگ
گوشم آرامش ندارد دیگر از آهنگِ زنگ
کم کنید آهنگ جان فرسا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
بی حسین ای ساربان آخر سفر ننموده ام
بی چراغ چهره ات شب را سحر ننموده ام
من که دور از روی او یک لحظه سر ننموده ام
میروم تنها ولی زیبا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
یا مرا با خود نبر منزل به منزل ساربان
یا که سر را میزنم بر چوب محمل ساربان
آخر اینجا جسم پاکی مانده در گل ساربان
آفتابی یا مهی را یا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
ساربان اینجا مرا با خود دمی تنها گذار
اندکی فرزند زهرا را به حالش واگذار
رو مرا تنها در این صحرای پر غوغا گذار
اندرین صحرای پرغوغا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
ساربان اینجا کسی با ما هم آوازی نکرد
اندرین صحرا کسی جز ما سرافرازی نکرد
جز حسین اینجا کسی با نیزه ها بازی نکرد
بین جانبازان عاشورا گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*
ساربان اینجا حسین افتاده اندر خاک و خون
آسمان ای کاش از این اندوه گردی واژگون
این زمین را کرده اند از خون پاکان لاله گون
بین این آلاله ها همراه گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
من در این صحرای خون بوی گلی گم کرده ام
*
اصغر اینجا خفته تنها در بیابان ای خدا
اکبر اینجا گشته زیر نیزه پنهان ای خدا
نعش قاسم مانده در این دشت ویران ای خدا
غنچه ای نو رسته را من با گلی گم کرده ام
ساربان آهسته ران اینجا گلی گم کرده ام
*